:::اگر دفتر خاطرات طراوت.:
.پر از رد پاي شقايق نبود..:
.اگر ذهن آئينه خالي نبود.:.
.اگر عادت عابران.بي خيالي نبود.:
..اگر گوش سنگين اين کوچه ها.:
..فقط يک نفس مي تونست.:
.طنين عبوري نسيمانه را..:
.به خاطر سپارد.:
.شبي چشمهاي درشت تو را..:
جاي شبنم ببارد.:
.اگر رد پاي نگاه تو را..:
.باد و باران از اين کوچه ها.:
..اب و جارو نمي کرد.:..
اگر اسمان :
سفره هفت رنگ دلش را براي کسي باز مي کرد.:..
و مي شد به رسم امانت.:.
.گلي رابه دست زمين بسپاريم..:.
.و از آسمان پس بگيريم..
.اگر ساعت اسمان.:.
.دور باطل نمي زد::
.اگر کوه ها کر نبودن:.
...اگر ابها تر نبودن.:..
.اگر باد مي ايستاد..
.اگر حرفهاي دلم بي اگر بود.:
..اگر فرصت چشم من...بيشتر بود...
يک دسته لبخند پر پر بچينم....
اگر مي تونستم..از خاک..
يک دسته لبخند پرپر بچينم.::>
...؟.تو را مي توانستم اي دور::>..
اي دور.. يک بار ديگر..ببينم.؟