سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

همانا خدا بر عهده شما واجبهایى نهاده ، آن را ضایع مکنید و حدودى برایتان نهاده از آن مگذرید و از چیزهایى تان بازداشته حرمت آن را مشکنید و چیزهایى را براى شما نگفته و آن را از روى فراموشى وانگذارده ، پس خود را در باره آن به رنج میفکنید . [نهج البلاغه]

  .:: پارسی بلاگ ::.   .:: ایمیل شیدا ::. .:: خانه شیدائی ::.

 RSS 

شناسنامه
 

کل بازدید : 167249
بازدید امروز : 52


........... درباره خودم ...........
خ.ع.ز(شیدا) - .::شیدائی::.
مدیر وبلاگ : خ.ع.ز(شیدا)[77]
نویسندگان وبلاگ :
ندای سبز
ندای سبز (@)[33]


-- نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد، نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت، ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد، گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و آن یک ریز و پی در پی ، دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد ، بدینسان بشکند دائم سکوت مرگبارم را. --


..
......... لوگوی خودم ...........
خ.ع.ز(شیدا) - .::شیدائی::.


........ موضوعات وبلاگ ........

..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
.
......جستجوی در وبلاگ .......

........... دوستان من ...........







............. اشتراک.............
 
..
..........آوای آشنا 1............

 
...........آوای آشنا 2............

............. بایگانی.............
آنچه گذشت...
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
دی 90
آذر 90
مرداد 90
دی 89
مهر 89
اردیبهشت 89
مهر 88
اسفند 87
آبان 87
تیر 91
شهریور 91
آبان 91

........... طراح قالب...........
شیدائی
 

www.Sheida.parsiblog.com
FOAF/SHEIDA
 

 
  • .::مبارک باشد این سال و همه سال::.

  • نویسنده : خ.ع.ز(شیدا):: 87/1/9:: 6:17 عصر

    --

    با آرزوی؛

    12ماه شادی

    52 هفته خنده

    365 روز سلامتی

    8760 ساعت عشق

    525600 دقیقه برکت

    315100ثانیه دوستی

     

    سال نو مبارک

     

    --


    نظرات شما ()

  • .::هفت پشت عطش::.

  • نویسنده : خ.ع.ز(شیدا):: 86/10/23:: 8:3 عصر

     --

     

    حسین جانم

     زنده تر از تو کس نیست ؛ چرا گریه کنیم؟

    مرگمان بادُ مباد آنکه تو را گریه کنیم

     

    هفت پشت عطش از نام زلالت لرزید

    ما که باشیم که در سوگ شما گریه کنیم؟

     

    رفتنت آینه ی آمدنت بود ؛ ببخش

    شب میلاد تو تلخ است که ما گریه کنیم

     

    ما به جسم شهدا گریه نکردیم مگر؟

    میتوانیم به جان شهدا گریه کنیم؟

     

    گوش جان باز به فتوای تو داریم ، بگو

    با چنین حال بمیریم و یا گریه کنیم؟

     

    ای تو با لهجه ی خورشید سراینده ی ما

    ما تو را با چه زبانی به خدا گریه کنیم؟

     

    آسمانا! همه ابریم ، گره خورده به هم

    سر به دامان کدام عقده گشا گریه کنیم؟

     

    باغبانا! ز توُ چشم تو آموخته ایم

    که به جان تشنگی باغچه ها گریه کنیم .

     

    محمد علی بهمنی

    --


    نظرات شما ()

  • + او ِ منفی!

  • نویسنده : خ.ع.ز(شیدا):: 86/10/2:: 5:45 عصر

    --


    یکی میگه او ِ منفی؛ یکی میگه عین قصره!!


    مردی خونـشو فروخته ؛ مردی خونه شو فروخته..


    تیتر روزنامه ی عصره!!


    آره خونـشو فروخته..واسه بچه اش نون خریده!!


    نرخ خون پایینه اینقدر؟یا نون رو گرون خریده؟؟


    عصر آهن عصر گرگه .. توبه مرگ ـ گرگ عصره


    مردی خونش او ِ منفیست .. اما خونه اش عین قصره!!


    حالا سنگ پشت یا حلزون .. صدچمن خونه به دوشند!!


    سنگدلان که قیمت خون .. خونه شونو می فروشند!!


    غم مخور یکی همیشه .. خوبه کیمیا سرشته..


    آدرس خدا رو داره .. میگه خونه مون بهشته!!!


    فرصت همیشه تونو ؛ از خود و خدا نگیرین!؟؟


    زندگی امیــده امیـــــد .. زنده باشین تا نمیرین!؟


    --



    نظرات شما ()

  • لحظه ی دیدار نزدیک است..!

  • نویسنده : خ.ع.ز(شیدا):: 86/8/30:: 11:58 عصر

    --

    نسیم وصل می وزد.وصدای آشنا ،دلدادگان را به سوی خود میخواند:

    «مبادا ازکاروان عقب بمانید»

    ،کاروان طی مسیرمی کند.وجاماندگان ازقافله،عده ایی می رسند.

    وعده ای هنوز میدوند.هرکس ذکری برلب دارد و استمداد می طلبد.

      ناگاه نوایی گوش ِدل را نوازش میدهد:

    «هان!ای بیچارگان!اگرمدد میخواهید،ترنم زیبای ((یا رضامدد))را زمزمه کنید»

    دراین میان،فرشتگان را می بینم که فوج فوج ازپی قنداق«معدن جود وسخا»روان هستند.وملکوتیان «تبارک الله»گویان برگردش میچرخند.

    رضا جان!ای که حضورت درخراسان دل های مشتاق زا به تپش درآورده و قلوب شیعان را جلا و جان های شوریده راصفا میدهد!

    مشهدت کعبه ی عشاق،

    حرمت قبله زایرین ،

    سقاخانه ات زمزم عارفان،

    پنجره فولادت دارالشفای دردمندان ،

    ضریح مطهرت حِصن ولایت است.

    ای دستگیر همه ی عالم!مانده دلان رادریاب.

     

    یا رضا

    دوبال بسته عشق است و کرمت دوپای خسته و سایه حرمت

    نگاهم برتوست ای بزرگ کاری کن دلم پرازغربت است ،یاری کن

    شفایم ده،زدرد بی کسی،دردبی ثمری دردنارسی،شفایم ده زین جذام دلسردی ززخم کهنه شلاقهای نامردی

    رهایم کن ازین گریه های خون آلود ،ازاین زمین سیاه هوای غم آلود

    همیشه شوکت گلدسته های رویایت دلیلی بوده برلطف دم مسیحایت

    سراسر،قدم درقدم،رواق در رواق،سوی تو آیم براشتیاق

     

     

     

    --


    نظرات شما ()

  • خدا را شکر میکنم برای همه چیزایی که بهم داده و نداده

  • نویسنده : خ.ع.ز(شیدا):: 86/7/26:: 3:0 عصر

    --

     خدا را شکر که تمام شب صدای خروپوف شوهرم را می شنوم این یعنی او زنده و سالم در کنار من خوابیده است
    خدا را شکر که دختر نوجوانم همیشه از شستن ظرف ها شاکی است این یعنی او در خانه است و در خیابان ها پرسه نمی زند
    خدا را شکر که مالیات می پردازم این یعنی شغل و در امدی دارم
    خدا را شکر که باید ریخت و پاش های بعد از میهمانی را جمع کنم این یعنی در میان دوستانم بوده ام
    خدا را شکر که لباسهایم کمی برایم تنگ شده اند این یعنی غذای کافی برای خوردن دارم
    خدا را شکر که در پایان روز از خستگی از پا می افتم این یعنی توان سخت کار کردن را دارم
    خدا را شکر که باید زمین را بشویم و پنجره ها را تمیز کنم این یعنی خانه ای دارم
    خدا را شکر که در جایی دور جای پارک پیدا کردم این یعنی هم توان راه رفتن دارم و هم اتومبیلی برای سوار شدن
    خدا را شکر که سر و صدای همسایه ها را می شنوم این یعنی می توانم بشنوم
    خدا را شکر که این همه شستنی و اتو کردنی دارم این یعنی من لباس برای پوشیدن دارم
    خدا را شکر که هر روز صبح زود باید با زنگ ساعت بیدار شوم این یعنی من هنوز زنده ام
    خدا را شکر که گاهی اوقات بیمار می شوم این یعنی به یاد می اورم که اغلب اوقات سالم هستم
    خدا را شکر که خرید هدایای سال نو جیبم را خالی می کند این یعنی عزیزانی دارم که می توانم برایشان هدیه بخرم

    خدا را شکر میکنم         

     

    --              


    نظرات شما ()

    <      1   2   3   4   5   >>   >