• وبلاگ : .::شيدائي::.
  • يادداشت : اولين مطلبم؛ تو سال جديد!!!
  • نظرات : 0 خصوصي ، 11 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + امين خوشگله 

    سلام

    گفتم اولين مطلب تو سال جديد رو بهتون تبريك بگم

    همين

    موفق ... باشيد

    ::.. امين ..::

    سلام اسال را نوكرديم به اميد ديدارش .منهم به روز شدمو منتظر!
    + غريق 

    سلام.

    نمي دونم چرا با كارت اميدان نظراتت فيلتر شده!!!

    خوب بگذريم...

    خوبي؟چي كارا مي كني؟

    شعر خيلي قشنگي بود.

    راستي ممنون بابت همه چيز.كتاب و ...دلمم برات خيلي تنگ شده به همين زودي.

    خوش باشي.

    دوستت دارم.

    به اميدظهور

    درپناه حق؛موفق باشي

    التماس دعا

    + بهروز 

    سلام

    واقعا بهتون تبريك ميگم واقعا وبلاگ زيبايي دارين اميدوارم هميشه موفق و پيروز باشيد

    به انام خدا

    سلام آبجي نازم خوبي خانومم خوشي

    عزيزم واقعا عالي بود كيف كردم عاليه عالي بودش.....

    موفق و مويد باشي مخلصيم خانوم گل

    يه روز ميام حاجتمو ازت مي گيرم ميام تو بين الحرمين برات مي ميرم ...... دعامون كني هااااااا بد جوري گيريم * حسين حفيظ*

    سلام ابجي شيدا

    خوبي خانمي

    مطلبت مثل هميشه حرف نداشت

    يه لوگو بساز تا بذاريم توي وبلاگ

    + حمزه 

    سلام

    جالب بود.

    موفق باشيد.

    + عباس 

    سلام خاله

    اينم نظر

    ديگه چي؟

    ؟؟؟؟؟؟

    به هيچ يار مَده خاطر و به هيچ ديار كه برّ و بحر فراخست و آدمي بسيار
    هميشه بر سگِ شهري جفا و سنگ آيد از اينكه چون سگِ صيدي نمي رود به شكار
    زمين لگد خورَد از گاو و خر به علّت آن كه ساكنست ، نه مانند آسمان دوّار
    گــَرت هزار بديع الجمال پيش آيد ببين و بگذر و خاطر به هيچ كس مسپار
    شريك همه كس باش تا بخندي خوش نه پايبند يكي كز غمش بگريي زار
    خـُنك كسي كه به شب در كنار گيرد دوست چنانكه شرط وصالست و بامداد ، كنار
    وگر به بند بلاي كـَس گرفتاري گناه تُست كه گرفته اي دشوار
    چه لازم است يكي شادمان و من غمگين يكي به خواب و من اندر خيال وي بيدار
    مثالِ گردنِ آزادگان و چنبر عشق همان مثال پباده است در كمندِ سوار
    مرا رفيقي بايد كه بار برگيرد نه صاحبي كه من از وي كنم تحمّل بار
    اگر زمين تو هم بوسد كه خاك پاي توأم مباش غرّه كه بازيت مي دهد عيّار
    به اعتمادِ وفا ، نقدِ عُمر صرف نكن كه عنقريب تو بي زر شوي و او بيزار
    به راحت‌نفسي رنج پايدار مَجوي شبِ شراب نيارزد به بامدادِ خُمار
    به اولِ همه كاري ، تأمل اولاتر بكن وگرنه پشيمان شوي به آخر كار
    زمام عقل به دست هواي نفس مده كه گِردِ عشق نگردند مردم هُشيار
    هواي دل نتوان پُخت بي تَعنتِ خَلق درختِ گــُل نتوان چيد بي تحمّل خار

    قصيده‌اي از مواعظ سعدي شيرازي - در ستايش شمس الدين محمد جويني

    + حميده 

    سلام

    كلك داشتي اين شعرو مي نوشتي!

    قشنگ بود.

    جاي مهتاب به تاريكي شبها تو بتاب

    من فداي تو به جاي همه گلها تو بخند