--
عاشقان به خلوت میل دارند ، و می خواهند در کنار هم دیگر در خلوتی بنشینند بدون اینکه شخص دیگری مزاحمشان باشد . بودن مزاحم و فرد دیگری در حلقة آنان دردآور و اندوه بار است . می دانیم که انسان فطرتاً عاشق خدا است ؛ بنابراین ، باید با خدای خویش خلوت کند ؛ چرا که اساسا عشق بدون خلوت کردن با معشوق معنا نخواهد یافت .
در حدیث قدسی آمده است :
ای فرزند آدم ..
در میان بندگانم؛ بندگانی دارم که مرا دوست دارند و من نیز آنان را دوست دارم،
و در اشتیاق من به سر می برند و من نیز شوق دیدار آنان را دارم ،
پس اگر تو راه آنها را رفتی ، تو را دوست می دارم؛
در غیر این صورت، با تو دشمن هستم و علامت ایشان فی الجمله ان است که در روز چنان از ظلال آفتاب مراقبت می کنند که چوپانی مهربان از گوسفندان خویش مواظبت می کند و چنان در شور و شوق غروب به سر می برند که پرندگان در اول تاریکی در آرزوی لانه هستند و هنگامی که شب آمد و سایه ها به هم آمیخت و رختخواب ها گسترده ، و تخت خواب ها بر پا شد و هر عاشقی با معشوق خویش تنها شد ، آنگاه بر خواسته و سر بر سجده نهاده ، من را با کلام خودم می خوانند و با الطافم می ستایند ؛ در حالی که چشمانی گریان و سینه ای نالان دارند ؛ نیمی در تحیر و سرگردانی و نیم دیگر در شکایت و ناله ؛ گاهی ایستاده و گاهی نشسته ؛ گاهی در حال رکوع و گاهی در حال سجودند ، و من می بینم که برای من چه ها که تحمل نمی کنند و به سبب عشق من چه شکایت ها که به زبان نمی آورند .
ای فرزند آدم..
ای پسر عمران !
دروغ می گوید کسی که گمان می کند که مرا دوست دارد ؛ ولی در تاریکی شب می خوابد و یاد من نمی کند . مگر نه این است که هر دوستی خلوت با دوست را می خواهد ؟ من ، ای پسر عمران ! چون شب شود بر دوستانم متوجه می شوم ؛ دیدة آنها را بر دلشان نهم و کیفرم را برابر چشمشان مجسم می کنم و مرا مشاهده می کنند و با من حضوری گفت و گو می کنند ...
--