سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 

کمترین حقى که از خداى سبحان بر گردن شماست این که از نعمتهاى او در راه نافرمانى‏اش یارى نباید خواست . [نهج البلاغه]

  .:: پارسی بلاگ ::.   .:: ایمیل شیدا ::. .:: خانه شیدائی ::.

 RSS 

شناسنامه
 

کل بازدید : 167309
بازدید امروز : 26


........... درباره خودم ...........
خ.ع.ز(شیدا) - .::شیدائی::.
مدیر وبلاگ : خ.ع.ز(شیدا)[77]
نویسندگان وبلاگ :
ندای سبز
ندای سبز (@)[33]


-- نمیدانم پس از مرگم چه خواهد شد، نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت، ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد، گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش و آن یک ریز و پی در پی ، دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد ، بدینسان بشکند دائم سکوت مرگبارم را. --


..
......... لوگوی خودم ...........
خ.ع.ز(شیدا) - .::شیدائی::.


........ موضوعات وبلاگ ........

..........حضور و غیاب ..........
یــــاهـو
.
......جستجوی در وبلاگ .......

........... دوستان من ...........







............. اشتراک.............
 
..
..........آوای آشنا 1............

 
...........آوای آشنا 2............

............. بایگانی.............
آنچه گذشت...
تابستان 1387
بهار 1387
زمستان 1386
پاییز 1386
تابستان 1386
بهار 1386
زمستان 1385
دی 90
آذر 90
مرداد 90
دی 89
مهر 89
اردیبهشت 89
مهر 88
اسفند 87
آبان 87
تیر 91
شهریور 91
آبان 91

........... طراح قالب...........
شیدائی
 

www.Sheida.parsiblog.com
FOAF/SHEIDA
 

 
  • .::حرفهای نگفتنی!::.

  • نویسنده : خ.ع.ز(شیدا):: 84/9/28:: 11:7 عصر

    --

    حرف هایی است برای نگفتن!

    و ارزش عمیق هر کسی ؛به اندازه ی حرف هایی است که برای نگفتن دارد!

    و کتاب هایی نیز هست برای ننوشتن!

    و من اکنون رسیده ام به آغاز چنین کتابی؛که باید قلم را بکنم و دفتر را پاره کنم

    و جلدش را به صاحبش پس دهم

    و خود به کلبه ی بی در و پنجره ای بخزم

    و کتابی را آغاز کنم که نباید نوشت!

     

     

     

    دکتر علی شریعتی

     

    --


    نظرات شما ()

  • .::آزمونهای زندگی::.

  • نویسنده : خ.ع.ز(شیدا):: 84/8/7:: 4:20 عصر

    --

    آدمیزاد؛

    با خیلی چیزها((امتحان))میشود؛

    بعضی با پول؛

    برخی با شهرت؛

    بعضی با مقام؛

    برخی با فقر؛

    بعضی با بی مهری؛

    برخی هم با محبوبیت؛

     و بالاخره کسانی هم با

      عشق و محبت

    --


    نظرات شما ()

  • .::میهمان کیستیم!؟::.

  • نویسنده : خ.ع.ز(شیدا):: 84/8/2:: 2:24 عصر
     

    --

    نزدیک افطار رسیدم خونه..

    نه فرصتی برای تهیه غذا مانده بود؛نه نای تلاش برای آماده کردن افطاری داشتم؛جز کمی نان و پنیر که رغبتی برای خوردن برنمی انگیخت!

    چیزی در خانه نیافتم!

     

    برای یک لحظه به ذهنم آمد که؛

    اگر میهمان خدایم؛چطور میزبانی میکند!؟؟

     

    راستش ته دلم راضی نبودم که میهمانی خدا فقط به معنویات ختم شود!

    صدایربّنا در خانه پیچید؛من هم زمزمه کردم.

    در میان صدای بلند ربّنا احساس کردم زنگ خانه به گوش میرسد!همسایه ای بود با ظرفی آش.

    دوباره به حال و هوایربّنا برگشتم؛باز هم دق الباب و اینبار یک کاسه شله زرد! و بار سوم غذایی دیگر.

    ربّنا که تمام شد به خودم آمدم؛

    خدا شرط میزبانی اش را به جا آورد!

     

    اما من از خودم بدم آمده بود؛چرا!؟

    چون احساس کردم هنوز هم باورم نشده که میهمان کیستم!

    (مکتوب)

    --


    نظرات شما ()

  • .::تا اطلاع ثانوی تعطیله!!::.

  • نویسنده : خ.ع.ز(شیدا):: 84/7/22:: 5:4 عصر

    --

    دوستان سلام

    طاعات و عباداتتون قبول باشه

     

     بنده  تا آخر ماه مبارک رمضان  وقت آپدیت کردن وبلاگم را ندارم!

    در حال حاضر روی وبلاگ مسابقه سومین جشنواره اینترنتی قرآن کریم مشغول فعالیتم

    لینک صفحه ی وبلاگهای مسابقه

    http://weblog.quranfestival.com/ViewWebLog.asp?CatId=1

    اونجا هم عنوان وبلاگم شیدائی است دوستان اگر به اونجا سرزدید امتیاز یادتون نره خدا را چه دیدید شاید برنده شدم!اونوقت جایزه امو نصف میکنما!!

      اینم شناسه من در مسابقه:

     عنوان وبلاگ  شیدائی
     مختصری از وبلاگ       هر چیزی که راجع به شیدا و شیداییست!!
     صاحب وبلاگ  خدیجه عرب زاده
     تاریخ ایجاد  سه شنبه 19 مهر 1384


    نظرات شما ()

  • .::غبار راه بازگردندگان ::.

  • نویسنده : خ.ع.ز(شیدا):: 84/7/14:: 3:36 عصر

    --

    نیازمند, بلاگو رخ از غبار مشوی

    که کیمیای مرا دست خاک کوی نیاز

    خدای من !

    گناهانم لباس خواری بر تنم کرده است و دوری از تو درماندگی را آرایشم شده است. و افزونی لجن گناهانم ماهی دلم را میرانده است.

    ای نهایت آرزویم! ای زیباترین مطلوبم! ای تنها پاسخگویم! و ای محبوب دلم! ماهی دلم را با جریان زلال توبه پذیرت زنده گردان.

    من اینک با بالهای تواضع به بارگاه تو بازگشته ام و پیشانی خشوع و خواری خویش بر درگاه قدرتت نهاده ام.

    اگر از در رحمت خویش برانیم به کدامین در پناهنده شوم و اگر از قله رأفتت فروافکنیم به کدامین دامنه بگریزم؟... که صد افسوس از خجلت و رسوائیم و... هزار افغان از توشه راهم. 

    خداوندا!

    بلند پرده زیبای گذشتت را بر چشمان گنهکار خسته ام دریغ مکن.

    خدایا!

    مر گناهانم را سایه روشن رحمتت بیار و مر عیوبم را ابر پربار رأفتت ببار...

    معبود من!

    اگر درِ ورود به بارگاه توبه ات پشیمانی است بعزتت سوگند که من به این در آویخته ام و اگر استغفار از گناه، تیشه ای مر ریشه گناهان راست، این تیشه استغفار من! حق خشنودی از آن تست، تویی که با باران غبار گناهان را از صفحه دل می شویی.

    خدایا! به قدرتت، که به سویم چشم بگردان و با ابر بردباریت بر بیکران دشت گناهانم بگذر.

    و علیرغم آنچه فقط تو می دانی بر سرم دست مدارا بکش.

    معبود من!

    تویی که بندگان را به بارگاه عفوت دری گشودی و توبه اش نامیدی و فریاد زدی که :

    «هلا مردمان به سوی من آئید آمدنی نادمانه و عاشقانه»

    پس چیست عذر آنکه در را گشاده بیند و آرام و قرار بگیرد؟

    خدای من !

    اگر گناه از بنده زشت است، عفو که از سوی تو زیباست.

    ای دریابنده درماندگان! ای دردسوز درمندان! و ای بزرگِ نیک پردازان! ای داننده هرچه نهان و ای زیبا پوشاننده هر آشکار و نهان!

    تو را میانجی گناهانم و کرم وجودت گزیدم و از میان هر آنچه هست، برای ورود به درگاه رحمتت ترا برگزیدم.

    خدایا!

     استجابت کن دعای مرا و مسوزان ریشه نهال آرزوی مرا و بپذیر رجعت مرا و بپوشان فضیحت مرا.

    ای پذیرنده ترین پذیرندگان! و ای پوشنده ترین راز پوشان! و ای مهر گسترترین مهربانان!

     

    ـ برگرفته از کتاب دست دعا، چشم امید

     (سید مهدی شجاعی)

    --


    نظرات شما ()

    <   <<   6   7   8   9   10   >>   >